loading...

خريد اينترنتي نقره

خريد اينترنتي نقره

بازدید : 259
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

دوشنبه 23 آذر 1394 خريد اينترنتي نقره سبك زندگيتاريخچه انگشترانگشتر پيشينه اي نامعلوم دارد به طوريكه به طور قطع مشخص نيست از چه زماني مورد استفاده قرار گرفته است.
شواهد نشان مي دهد كه انگشتر، از مصر باستان، در پي تكامل «مُهر» سرچشمه گرفته باشد؛ چون مُهرها نشانه قدرت بودند، افرادي كه مُهرهاي برجسته و انگشتر خاتم «مُهر» داشتند، به عنوان اشخاص قدرتمند و بانفوذ، مورد احترام مردم قرار مي گرفتند. مقامات بالاي حكومت نيز با اعطاي انگشترشان به نماينده هاشان، براي اجراي فرامينشان، اختيار تام مي دادند كه در تورات نيز به نمونه اي از اين عمل، اشاره شده است: «سپس فراهه، انگشترش را درآورد و به جوزف داد». به احتمال زياد، تغيير و تحوّل انگشتر خاتم و تبديل شدن آن به يكي از آلات زينتي نيز در مصر باستانْ رخ داده است. زنان ثروتمند مصري، انگشترهايي از طلا، دست مي كردند و زنان طبقه پايين نيز از انگشترهايي با قيمت هاي ارزان تر، از جنس نقره، بُرنز، شيشه يا سفال هاي رنگي استفاده مي كردند.
يونانيان و رومي ها در ساخت انگشترهاي زينتي، بيش از ديگر تمدن ها دقت و ظريف كاري به خرج داده اند. بين سال هاي 31 تا 449 قبل از ميلاد، در روم باستان، شهروندان، فقط از انگشترهاي آهني استفاده مي كردند. استفاده از انگشتر، براي برده ها ممنوع بود. با شروع دوره امپراتوري (حدود 31 قبل از ميلاد)، تمامي اين قوانين تغيير كردند يا كنار گذاشته شدند. انگشترهاي طلا نيز رواج يافتند و قانون، حق استفاده از انگشترهاي طلا را كه در درجه اوّل، محدود به سفيران كبير مي شد، تغيير داده، به اعضاي رسمي مجلس سنا، كنسول ها و افسران ارشد دولت نيز داده شد.براي نظارت دقيق به استفاده از انگشتر، قوانين گوناگوني در روم باستان (بعد از سال 31 قبل از ميلاد)، به تصويب رسيد. پِليني (pliny)، در كتاب «تاريخ طبيعي» مي گويد: «انگشتر، اوّلين بار در اساطير يوناني، وارد شده است. وقتي كه «پرومتئوس (پروميته)» جرئت پيدا مي كند تا آتش را براي استفاده زميني ها از آسمان بدزدد. به خاطر اين خطاي عمدي، «زئوس»، خداي خدايان، او را به مدّت سي هزار سال، به قلّه كوه «كاوكازوس (قفقاز)»، مي بندد. در اين مدّت، كركسي از جگرش او را غذا مي داد. بعد از سال ها تلاش و كوشش، پرومتئوس، موفّق به كندن قسمتي از صخره اي كه زنجير به آن بسته شده بود مي شود و خود را از اسارتْ نجات مي دهد. سرانجام، زئوس نيز دلش نرم مي شود و پرومتئوس را از زنجيرها رهايي مي بخشد؛ ولي براي اين كه پرومتئوس ديگر بي حرمتي نكند، زئوس به او دستور مي دهد كه حلقه اي از زنجير خود را در انگشتش فرو كند».با اين كه داستان پليني، افسانه به نظر مي رسد، ولي با وجود اين، در آداب و رسوم، جايگاه ويژه اي پيدا كرده است. جيمز مك كارگي مي نويسد: «وقتي كه يك برده رومي، آزاد مي شد، همراه آزادي اش يك كلاه، يك جليقه و يك انگشتر آهني هديه مي گرفت. برده ها كه با زنجيرهاي قفقازي بسته مي شدند، وقتي آزاد مي شدند، مجبور بودند كه به عنوان نشانه پرومتئوس، حلقه اي از آن زنجير را در دست خود، حفظ كنند. برده ها هرگز مجاز به استفاده از انگشتر طلا نبودند».
رومي ها، تنها از انگشتر براي تعيين طبقه اجتماعي استفاده نمي كردند؛ بلكه از آن براي ازدواج نيز استفاده مي كردند. طي مراسم نامزدي، داماد، يك انگشتر ساده آهني به نشانه تعهّد و توانايي مالي براي حمايت از عروس، به خانواده عروس مي داد. مراسم نامزدي كه به طور ساده اي برگزار مي شد، بسيار مهم تر از مراسم ازدواج قلمداد مي شد و ارزش والايي داشت. ايين مسيحيت نيز بعدها اين سنّت را به عنوان بخشي از مراسم ازدواج پذيرفت.
در ميان بت پرستان باستان نيز به هنگام ازدواج، داماد، ريسماني را به مچ دست و مچ پاي عروس، به نشانه در بند كشيدن روح عروس و كنترل روح او مي بستند.
در تاريخ، داستان هاي زيادي نيز از نيروي سحرآميز انگشتر، نقل شده است. حضرت سليمان، انگشتري داشت كه او را هر روز ظهر به جايي در آسمان مي برد كه مي توانست اسرار زمين را بشنود. همچنين در داستاني ديگر چنين آمده است كه حضرت سليمان، روي انگشترش، نگيني داشت كه تصوير هر كسي و هر جايي را كه مي خواست ببيند، مثل ايينه، به او نشان مي داد و از آن در قضاوت هايش بين مردم استفاده مي كرد. در داستان ديگري نيز آمده است كه بعدها اين انگشتر، به دست ساحران يهودي مي افتد كه به وسيله آن، شيطان را از بيني بيمارها بيرون مي كشيدند.
درباره نيروي شفابخش انگشترها، از پزشك معروف يوناني، گالن كه در قرن دوم بعد از ميلاد مي زيست نوشته هايي بر جاي مانده است. وي از طلسم هاي سبز يشمي پادشاهان مصري نام مي برد كه طرحي از اژدهايي داشتند كه به وسيله اشعه هاي نور، احاطه شده بود.گالن، بر اين عقيده بود كه اين طلسم ها داروي بسيار مؤثر و شفابخشي براي بيماري هاي سوء هاضمه بودند و از چند انگشتر پزشكي نيز نام مي برند، از جمله انگشترهاي پادشاهي كه به انگشترهاي «عضله» معروف بودند و عقيده بر اين داشتند كه اين انگشترها دردهاي گرفتگي و ناراحتي هاي عضله را شفا مي دهد.پادشاه انگلستان، ادوارد، در قرن يازدهم بعد از ميلاد، انگشترهاي شفادهنده را ترويج داد. داستان از اين قرار است كه روزي ادوارد، با مسافر پيري مواجه مي شود كه هيچ پولي نداشت. مسافر پير، «آپوستين جان»، لباس مبدّل بر تن داشت. مسافر پير، انگشتر پادشاه را گرفته، بعد از اين كه دعاي خير براي او مي كند، انگشتر را به او برمي گرداند و به او مي گويد كه نيروي شفابخشي به انگشتر او داده است. از آن زمان، تا زمان ملكه «مري اوّل» كه در قرن شانزدهم بعد از ميلاد مي زيست، در روز جمعه قبل از عيد پاك، به راز و نياز مشغول مي شدند و انگشتر را بين مردم پخش مي كردند و عقيده داشتند كه با اين كار، از شرّ بيماري ها رهايي پيدا مي كنند.
ترويج انگشتر ازدواج از روم باستان آغاز شد. در حقيقت، امروزه داستان حلقه نامزدي در روم باستان، مي تواند براي ما آموزنده باشد. همان گونه كه پيش تر بحث شد، حلقه نامزدي در ابتدا، حلقه اي ساده از آهن بود كه بعدها به حلقه هاي طلايي و زينتي تغيير يافت. در دائرة المعارف «بريتانيكا» آمده است: «بخشيدن يك حلقه براي برجسته كردن مراسم نامزدي يك سنّت رومي كهن است». حلقه، احتمالاً يك عهد و پيماني بوده است كه طرفين بايد به آن وفادار مي شدند و به آن عمل مي كردند. در زمان پليني (سال هفتادِ پيش از ميلاد) هنوز حلقه، يك سنّت پسنديده و مثبت در بين مردم بوده و استفاده از حلقه هاي آهني در اين گونه مراسم ها، رايج بوده است، بويژه در مراسم ازدواج. اين گونه استفاده از حلقه ازدواج كه همراه با تعهّد طرفين بود، توسط كليسا، ازهمان زمان، پذيرفته شد و از قرن يازدهم ميلادي، دعاي خير و اوراد خاص آن نيز به مراسم اضافه گرديد.

دوشنبه 23 آذر 1394 خريد اينترنتي نقره سبك زندگيتاريخچه انگشترانگشتر پيشينه اي نامعلوم دارد به طوريكه به طور قطع مشخص نيست از چه زماني مورد استفاده قرار گرفته است.
شواهد نشان مي دهد كه انگشتر، از مصر باستان، در پي تكامل «مُهر» سرچشمه گرفته باشد؛ چون مُهرها نشانه قدرت بودند، افرادي كه مُهرهاي برجسته و انگشتر خاتم «مُهر» داشتند، به عنوان اشخاص قدرتمند و بانفوذ، مورد احترام مردم قرار مي گرفتند. مقامات بالاي حكومت نيز با اعطاي انگشترشان به نماينده هاشان، براي اجراي فرامينشان، اختيار تام مي دادند كه در تورات نيز به نمونه اي از اين عمل، اشاره شده است: «سپس فراهه، انگشترش را درآورد و به جوزف داد». به احتمال زياد، تغيير و تحوّل انگشتر خاتم و تبديل شدن آن به يكي از آلات زينتي نيز در مصر باستانْ رخ داده است. زنان ثروتمند مصري، انگشترهايي از طلا، دست مي كردند و زنان طبقه پايين نيز از انگشترهايي با قيمت هاي ارزان تر، از جنس نقره، بُرنز، شيشه يا سفال هاي رنگي استفاده مي كردند.
يونانيان و رومي ها در ساخت انگشترهاي زينتي، بيش از ديگر تمدن ها دقت و ظريف كاري به خرج داده اند. بين سال هاي 31 تا 449 قبل از ميلاد، در روم باستان، شهروندان، فقط از انگشترهاي آهني استفاده مي كردند. استفاده از انگشتر، براي برده ها ممنوع بود. با شروع دوره امپراتوري (حدود 31 قبل از ميلاد)، تمامي اين قوانين تغيير كردند يا كنار گذاشته شدند. انگشترهاي طلا نيز رواج يافتند و قانون، حق استفاده از انگشترهاي طلا را كه در درجه اوّل، محدود به سفيران كبير مي شد، تغيير داده، به اعضاي رسمي مجلس سنا، كنسول ها و افسران ارشد دولت نيز داده شد.براي نظارت دقيق به استفاده از انگشتر، قوانين گوناگوني در روم باستان (بعد از سال 31 قبل از ميلاد)، به تصويب رسيد. پِليني (pliny)، در كتاب «تاريخ طبيعي» مي گويد: «انگشتر، اوّلين بار در اساطير يوناني، وارد شده است. وقتي كه «پرومتئوس (پروميته)» جرئت پيدا مي كند تا آتش را براي استفاده زميني ها از آسمان بدزدد. به خاطر اين خطاي عمدي، «زئوس»، خداي خدايان، او را به مدّت سي هزار سال، به قلّه كوه «كاوكازوس (قفقاز)»، مي بندد. در اين مدّت، كركسي از جگرش او را غذا مي داد. بعد از سال ها تلاش و كوشش، پرومتئوس، موفّق به كندن قسمتي از صخره اي كه زنجير به آن بسته شده بود مي شود و خود را از اسارتْ نجات مي دهد. سرانجام، زئوس نيز دلش نرم مي شود و پرومتئوس را از زنجيرها رهايي مي بخشد؛ ولي براي اين كه پرومتئوس ديگر بي حرمتي نكند، زئوس به او دستور مي دهد كه حلقه اي از زنجير خود را در انگشتش فرو كند».با اين كه داستان پليني، افسانه به نظر مي رسد، ولي با وجود اين، در آداب و رسوم، جايگاه ويژه اي پيدا كرده است. جيمز مك كارگي مي نويسد: «وقتي كه يك برده رومي، آزاد مي شد، همراه آزادي اش يك كلاه، يك جليقه و يك انگشتر آهني هديه مي گرفت. برده ها كه با زنجيرهاي قفقازي بسته مي شدند، وقتي آزاد مي شدند، مجبور بودند كه به عنوان نشانه پرومتئوس، حلقه اي از آن زنجير را در دست خود، حفظ كنند. برده ها هرگز مجاز به استفاده از انگشتر طلا نبودند».
رومي ها، تنها از انگشتر براي تعيين طبقه اجتماعي استفاده نمي كردند؛ بلكه از آن براي ازدواج نيز استفاده مي كردند. طي مراسم نامزدي، داماد، يك انگشتر ساده آهني به نشانه تعهّد و توانايي مالي براي حمايت از عروس، به خانواده عروس مي داد. مراسم نامزدي كه به طور ساده اي برگزار مي شد، بسيار مهم تر از مراسم ازدواج قلمداد مي شد و ارزش والايي داشت. ايين مسيحيت نيز بعدها اين سنّت را به عنوان بخشي از مراسم ازدواج پذيرفت.
در ميان بت پرستان باستان نيز به هنگام ازدواج، داماد، ريسماني را به مچ دست و مچ پاي عروس، به نشانه در بند كشيدن روح عروس و كنترل روح او مي بستند.
در تاريخ، داستان هاي زيادي نيز از نيروي سحرآميز انگشتر، نقل شده است. حضرت سليمان، انگشتري داشت كه او را هر روز ظهر به جايي در آسمان مي برد كه مي توانست اسرار زمين را بشنود. همچنين در داستاني ديگر چنين آمده است كه حضرت سليمان، روي انگشترش، نگيني داشت كه تصوير هر كسي و هر جايي را كه مي خواست ببيند، مثل ايينه، به او نشان مي داد و از آن در قضاوت هايش بين مردم استفاده مي كرد. در داستان ديگري نيز آمده است كه بعدها اين انگشتر، به دست ساحران يهودي مي افتد كه به وسيله آن، شيطان را از بيني بيمارها بيرون مي كشيدند.
درباره نيروي شفابخش انگشترها، از پزشك معروف يوناني، گالن كه در قرن دوم بعد از ميلاد مي زيست نوشته هايي بر جاي مانده است. وي از طلسم هاي سبز يشمي پادشاهان مصري نام مي برد كه طرحي از اژدهايي داشتند كه به وسيله اشعه هاي نور، احاطه شده بود.گالن، بر اين عقيده بود كه اين طلسم ها داروي بسيار مؤثر و شفابخشي براي بيماري هاي سوء هاضمه بودند و از چند انگشتر پزشكي نيز نام مي برند، از جمله انگشترهاي پادشاهي كه به انگشترهاي «عضله» معروف بودند و عقيده بر اين داشتند كه اين انگشترها دردهاي گرفتگي و ناراحتي هاي عضله را شفا مي دهد.پادشاه انگلستان، ادوارد، در قرن يازدهم بعد از ميلاد، انگشترهاي شفادهنده را ترويج داد. داستان از اين قرار است كه روزي ادوارد، با مسافر پيري مواجه مي شود كه هيچ پولي نداشت. مسافر پير، «آپوستين جان»، لباس مبدّل بر تن داشت. مسافر پير، انگشتر پادشاه را گرفته، بعد از اين كه دعاي خير براي او مي كند، انگشتر را به او برمي گرداند و به او مي گويد كه نيروي شفابخشي به انگشتر او داده است. از آن زمان، تا زمان ملكه «مري اوّل» كه در قرن شانزدهم بعد از ميلاد مي زيست، در روز جمعه قبل از عيد پاك، به راز و نياز مشغول مي شدند و انگشتر را بين مردم پخش مي كردند و عقيده داشتند كه با اين كار، از شرّ بيماري ها رهايي پيدا مي كنند.
ترويج انگشتر ازدواج از روم باستان آغاز شد. در حقيقت، امروزه داستان حلقه نامزدي در روم باستان، مي تواند براي ما آموزنده باشد. همان گونه كه پيش تر بحث شد، حلقه نامزدي در ابتدا، حلقه اي ساده از آهن بود كه بعدها به حلقه هاي طلايي و زينتي تغيير يافت. در دائرة المعارف «بريتانيكا» آمده است: «بخشيدن يك حلقه براي برجسته كردن مراسم نامزدي يك سنّت رومي كهن است». حلقه، احتمالاً يك عهد و پيماني بوده است كه طرفين بايد به آن وفادار مي شدند و به آن عمل مي كردند. در زمان پليني (سال هفتادِ پيش از ميلاد) هنوز حلقه، يك سنّت پسنديده و مثبت در بين مردم بوده و استفاده از حلقه هاي آهني در اين گونه مراسم ها، رايج بوده است، بويژه در مراسم ازدواج. اين گونه استفاده از حلقه ازدواج كه همراه با تعهّد طرفين بود، توسط كليسا، ازهمان زمان، پذيرفته شد و از قرن يازدهم ميلادي، دعاي خير و اوراد خاص آن نيز به مراسم اضافه گرديد.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 8

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 85
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 39
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 210
  • بازدید ماه : 451
  • بازدید سال : 1252
  • بازدید کلی : 39032
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه